پرسش :
در خصوص تمدن سازی اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند توضیح دهید، آیا انقلاب اسلامی ما می تواند این ظرفیت تمدن سازی را داشته باشد؟
پاسخ :
قبل از پاسخ به این سوال ابتدا باید مقدمه ای مختصر در تعریف تمدن داشته باشیم تا روشن شود منظور از تمدن سازی نوین اسلامی چیست و این انقلاب اسلامی چگونه می تواند تمدن ساز باشد
یکی از پژوهشگران تمدن را چنین تعریف کرده است: « تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. تمدن دارای چهار رکن و عنصر اساسی است که شامل: پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی ، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر می شود»(1)
پژوهشگر دیگری معتقد است مقصد تمدن انسانی ، ایجاد مناسبات انسانی است در واقع می توان چنین برداشت کرد که بر اساس نگاه این محقق هر گاه جامعه ای شکل گیرد و در آن مناسبات انسانی ایجاد شود و این مناسبات استعداد و قریحه ی خدادادی انسان را شکوفا کند می توانیم آنرا تمدن بنامیم. (2) وی تمدن را چنین توصیف می کند: « تمدن حرکت است نه سکون، سفر است نه توقف، هیچ تمدن شناخته شده ای تاکنون در این سفر به هدفی که تمدن دارد واصل نشده است ، اما احتمال دارد معدودی از مردان و زنان برجسته به آن هدف رسیده باشند». (3)
با توجه به دو تعریف عمده در مورد تمدن می توان گفت که تمدن وضعیتی است که در آن تمام نیازهای مادی و معنوی انسان و جامعه انسانی لحاظ شده است و در چنین جامعه ای استعدادهای بالقوه انسانها به فعلیت می رسد. در واقع تمدن شهری آرمانی است که عقلانیت و معنویت این مجموعه را هدایت می کند. بنابراین هر چند در عرصه تاریخ زندگی بشر تلاشهایی برای ایجاد چنین جامعه و تمدنی صورت پذیرفته است امّا همچنان بشر چشم به آینده و تمدن ایده آل دارد.
در مورد سوال مطرح شده باید گفت یکی از فرازهای روشن تاریخ بشری عصر شکوه تاریخ ، فرهنگ و تمدن اسلامی است عصری که با بعثت پیامبر اکرم(ص) شروع می شود و با هجرت آن حضرت و تشکیل اولین جامعه اسلامی در مدینه مسیر خود را آغاز می کند و پس از آن با انتقال مواریث فرهنگی و تمدنی فرهنگهای آن روز مثل فرهنگ و تمدن ایرانی ، رومی، یونانی، مصر و چینی و پردازش آنها و دمیدن روح اسلامی در این عناصر دست به بازآفرینی آنها بر اساس رویکرد و جهان بینی اسلامی می زند . این مجموعه درخشان که در قرون چهارم، پنجم و ششم هجری به اوج خود رسید توانست جلوه ای از جلوه های مذهبی و فرهنگی و همراهی علم و دین و دنیا و آخرت و عقلانیت و معنویت باشد . در این مجموعه بود که علوم طبیعی، فلسفه ، فقه، حدیث، عرفان و شاخه های دیگر علوم توانستند به حدی از پیشرفت خود برسند و آفرینشهای هنری همراه با توسعه تجارت و صنعت و معماری و طب، تمدنی زیبا ، انسانی ، دینی و ایمانی را ایجاد کند که متأسفانه تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی از جمله حمله نظامی از غرب توسط مسیحیت قرون وسطا و از شرق توسط اقوام وحشی مغول دچار رکود، ایستایی و در بعضی حوزه ها دچار فروپاشی شد.(4)
در ادامه سرگذشت این تمدن در جهان اسلام باید گفت این تمدن بعد از دو قرن رکود توانست دوباره از زیر بار هجوم اقوام ویرانگر قد علم کند و در جهان اسلام در دوران سه دولت یعنی عثمانی در غرب ، صفوی و گورکانی در شرق جهان اسلام دست به نوزائی فرهنگی و تمدنی بزند . در این مقطع این دولت ها توانستند قسمتهایی از شکوه تمدن مسلمانان را بازسازی کنند اما در این مقطع نیز استبداد داخلی و استعمار خارجی، عصر جدیدی از رکود و ایستائی را در تمدن مسلمانان ایجاد کرد و موجب شد تا خودباختگی و غرب زدگی در اندیشه و اراده مسلمانان راه بر هر نوآوری و پویائی فرهنگی و تمدنی در جهان اسلام ببندد و سنّت و فرهنگ غربی به عنوان نماد تمدن و مدنیت در باور مسلمانان، آنان را به دنباله روی از غرب بکشاند.
این دنباله روی از غرب در جهان اسلام با واکنش های متفاوتی مواجه شد، متفکرین و اندیشمندان زیادی دل در گرو جامعه و تمدن ایده آل اسلامی داشتند و تلاشهایی برای احیاء اندیشه اسلامی انجام دادند کسانی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و متفکرین دیگر در ایران عهد قاجار از آن جمله اند. ادامه این رویکرد منجر به ایجاد نهضت بازگشت به اسلام و هم چنین احیاء تفکر دینی شد ،لذا باید گفت این نگاه نو به مختصات جامعه اسلامی ، در انقلاب اسلامی ایران و در اندیشه بنیان گذار انقلاب و معمار بزرگ جمهوری اسلامی یعنی امام راحل (ره) با تأسیس و استقرار نظام جمهوری اسلامی روند عینی خود را آغاز کرد و در خارج از ایران اسلامی در قالب نهضت بیداری اسلامی همچنان در تکاپو برای ایجاد تمدن و جامعه طراز انسان مسلمان است که در آن مردمسالاری دینی در عرصه سیاسی و شکوفائی اقتصادی و توسعه علم و فناوری و رفاه مادی در کنار بهره مندی از زندگی سرشار از باور و معنویت پیگیری می شود.
انقلاب اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی:
عبارت تمدن سازی نوین که توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است در واقع همان احیاء تمدن اسلامی است که با پیروزی انقلاب اسلامی نگاه ها به آن معطوف گردیده است ، یعنی احیاء عزت و کرامت انسان مسلمان در کنار برخورداری از دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی که می تواند نوید بخش ایجاد تمدنی نمونه باشد و تأکید مقام معظم رهبری بر عنصر پیشرفت همه جانبه به عنوان ماهیت واقعی تمدن نوین اسلامی در واقع به معنای تاکید بر عنصر حرکت و تعالی در همه عرصه ها و همه جنبه های زندگی مادی و معنوی می باشد.(5)
مقام معظم رهبری با تقسیم تمدن نوین اسلامی به دو بخش ابزاری و بخش حقیقی راهبرد تمدن سازی نوین را تبیین کرده اند.(6)
از منظر رهبر انقلاب اسلامی هر دو بخش مهم و در خور توجه است امّا بخش متنی و حقیقی همان سبک زندگی مثل مسئله خانواده ، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما با یک دوست، رفتار ما با دشمن ... این موارد چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد اما بخش ابزاری ، که شامل ارزشهایی است که امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح می شود مانند علم، اختراع، صنعت، سیاست ، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین المللی که علی رغم فشارها و تهدیدهای خارجی شاهد موفقیت های فراوانی در کشور هستیم.(7)
مقام معظم رهبری با تبیین این نکته که آنچه در غرب به عنوان تمدن شناخته می شود تنها جنبه ابزاری و سخت افزاری دارد که نتوانسته نیازهای حقیقی از جمله سعادت، امنیت و آرامش روانی، هدفمندی زندگی را برای جامعه غرب به همراه بیاورد(8) پس تمدن غرب نمی تواند تمدن مطلوب و آرمانی جامعه اسلامی باشد بلکه تمدن نوین اسلامی با بهره مندی از شیوه زندگی و نوع نگاه اسلامی و دینی به زندگی است که شکل خود را پیدا می کند.
در خاتمه باید گفت که تمدن نوین اسلامی تمدنی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای طبیعی و مادی انسانها بعد معنوی و روحی آنان را به سمت کمال و سعادت راهنمایی می کند و این ساختار مطلوب که ریشه در برنامه های انسان ساز اسلامی دارد نه تنها بعد مادی و سخت افزاری تمدن را نفی نمی کند بلکه به آن جهت داده و آنرا از آفاتی که بشر دچار آن شده است مثل پوچ گرائی، عدم احساس امنیت، نابرابری، و فقدان معنی در زندگی نجات خواهد داد. و طلیعه این تمدن نوین اسلامی همان تداوم و استمرار انقلاب اسلامی و برپائی و اسقرار نظام جمهوری اسلامی است که توانسته دو بعد اصلی تمدن یعنی نرم افزاری و سبک زندگی و بعد سخت افزاری و مظاهر توسعه و پیشرفت را در کنار هم دیگر تعریف کند و بشارت به برپایی این تمدن نوین اسلامی را به بشریت بدهد.
پاورقی ها:
1- ویل دورانت، مشرق زمین گاهواره تمدن، جلد1 مترجمان، احمدآرام، ع پاشایی، امیرحسین آریان پور، نشر علمی و فرهنگی، تهران چاپ دوازدهم ص 3
2- فردریک تاملین، گزیده آثار توین بی، مترجم محمدحسین آریا، نشر امیرکبیر، تهران، چاپ دوم ص 49
3- همان
4- علی اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، نشر معارف قم ، چاپ سوم 1384، ص 139
5- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان خراسان شمالی(23/7/1391)پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی)
6- همان
7- همان
8- همان
9- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج53، ص182.
قبل از پاسخ به این سوال ابتدا باید مقدمه ای مختصر در تعریف تمدن داشته باشیم تا روشن شود منظور از تمدن سازی نوین اسلامی چیست و این انقلاب اسلامی چگونه می تواند تمدن ساز باشد
یکی از پژوهشگران تمدن را چنین تعریف کرده است: « تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. تمدن دارای چهار رکن و عنصر اساسی است که شامل: پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی ، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر می شود»(1)
پژوهشگر دیگری معتقد است مقصد تمدن انسانی ، ایجاد مناسبات انسانی است در واقع می توان چنین برداشت کرد که بر اساس نگاه این محقق هر گاه جامعه ای شکل گیرد و در آن مناسبات انسانی ایجاد شود و این مناسبات استعداد و قریحه ی خدادادی انسان را شکوفا کند می توانیم آنرا تمدن بنامیم. (2) وی تمدن را چنین توصیف می کند: « تمدن حرکت است نه سکون، سفر است نه توقف، هیچ تمدن شناخته شده ای تاکنون در این سفر به هدفی که تمدن دارد واصل نشده است ، اما احتمال دارد معدودی از مردان و زنان برجسته به آن هدف رسیده باشند». (3)
با توجه به دو تعریف عمده در مورد تمدن می توان گفت که تمدن وضعیتی است که در آن تمام نیازهای مادی و معنوی انسان و جامعه انسانی لحاظ شده است و در چنین جامعه ای استعدادهای بالقوه انسانها به فعلیت می رسد. در واقع تمدن شهری آرمانی است که عقلانیت و معنویت این مجموعه را هدایت می کند. بنابراین هر چند در عرصه تاریخ زندگی بشر تلاشهایی برای ایجاد چنین جامعه و تمدنی صورت پذیرفته است امّا همچنان بشر چشم به آینده و تمدن ایده آل دارد.
در مورد سوال مطرح شده باید گفت یکی از فرازهای روشن تاریخ بشری عصر شکوه تاریخ ، فرهنگ و تمدن اسلامی است عصری که با بعثت پیامبر اکرم(ص) شروع می شود و با هجرت آن حضرت و تشکیل اولین جامعه اسلامی در مدینه مسیر خود را آغاز می کند و پس از آن با انتقال مواریث فرهنگی و تمدنی فرهنگهای آن روز مثل فرهنگ و تمدن ایرانی ، رومی، یونانی، مصر و چینی و پردازش آنها و دمیدن روح اسلامی در این عناصر دست به بازآفرینی آنها بر اساس رویکرد و جهان بینی اسلامی می زند . این مجموعه درخشان که در قرون چهارم، پنجم و ششم هجری به اوج خود رسید توانست جلوه ای از جلوه های مذهبی و فرهنگی و همراهی علم و دین و دنیا و آخرت و عقلانیت و معنویت باشد . در این مجموعه بود که علوم طبیعی، فلسفه ، فقه، حدیث، عرفان و شاخه های دیگر علوم توانستند به حدی از پیشرفت خود برسند و آفرینشهای هنری همراه با توسعه تجارت و صنعت و معماری و طب، تمدنی زیبا ، انسانی ، دینی و ایمانی را ایجاد کند که متأسفانه تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی از جمله حمله نظامی از غرب توسط مسیحیت قرون وسطا و از شرق توسط اقوام وحشی مغول دچار رکود، ایستایی و در بعضی حوزه ها دچار فروپاشی شد.(4)
در ادامه سرگذشت این تمدن در جهان اسلام باید گفت این تمدن بعد از دو قرن رکود توانست دوباره از زیر بار هجوم اقوام ویرانگر قد علم کند و در جهان اسلام در دوران سه دولت یعنی عثمانی در غرب ، صفوی و گورکانی در شرق جهان اسلام دست به نوزائی فرهنگی و تمدنی بزند . در این مقطع این دولت ها توانستند قسمتهایی از شکوه تمدن مسلمانان را بازسازی کنند اما در این مقطع نیز استبداد داخلی و استعمار خارجی، عصر جدیدی از رکود و ایستائی را در تمدن مسلمانان ایجاد کرد و موجب شد تا خودباختگی و غرب زدگی در اندیشه و اراده مسلمانان راه بر هر نوآوری و پویائی فرهنگی و تمدنی در جهان اسلام ببندد و سنّت و فرهنگ غربی به عنوان نماد تمدن و مدنیت در باور مسلمانان، آنان را به دنباله روی از غرب بکشاند.
این دنباله روی از غرب در جهان اسلام با واکنش های متفاوتی مواجه شد، متفکرین و اندیشمندان زیادی دل در گرو جامعه و تمدن ایده آل اسلامی داشتند و تلاشهایی برای احیاء اندیشه اسلامی انجام دادند کسانی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و متفکرین دیگر در ایران عهد قاجار از آن جمله اند. ادامه این رویکرد منجر به ایجاد نهضت بازگشت به اسلام و هم چنین احیاء تفکر دینی شد ،لذا باید گفت این نگاه نو به مختصات جامعه اسلامی ، در انقلاب اسلامی ایران و در اندیشه بنیان گذار انقلاب و معمار بزرگ جمهوری اسلامی یعنی امام راحل (ره) با تأسیس و استقرار نظام جمهوری اسلامی روند عینی خود را آغاز کرد و در خارج از ایران اسلامی در قالب نهضت بیداری اسلامی همچنان در تکاپو برای ایجاد تمدن و جامعه طراز انسان مسلمان است که در آن مردمسالاری دینی در عرصه سیاسی و شکوفائی اقتصادی و توسعه علم و فناوری و رفاه مادی در کنار بهره مندی از زندگی سرشار از باور و معنویت پیگیری می شود.
انقلاب اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی:
عبارت تمدن سازی نوین که توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است در واقع همان احیاء تمدن اسلامی است که با پیروزی انقلاب اسلامی نگاه ها به آن معطوف گردیده است ، یعنی احیاء عزت و کرامت انسان مسلمان در کنار برخورداری از دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی که می تواند نوید بخش ایجاد تمدنی نمونه باشد و تأکید مقام معظم رهبری بر عنصر پیشرفت همه جانبه به عنوان ماهیت واقعی تمدن نوین اسلامی در واقع به معنای تاکید بر عنصر حرکت و تعالی در همه عرصه ها و همه جنبه های زندگی مادی و معنوی می باشد.(5)
مقام معظم رهبری با تقسیم تمدن نوین اسلامی به دو بخش ابزاری و بخش حقیقی راهبرد تمدن سازی نوین را تبیین کرده اند.(6)
از منظر رهبر انقلاب اسلامی هر دو بخش مهم و در خور توجه است امّا بخش متنی و حقیقی همان سبک زندگی مثل مسئله خانواده ، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما با یک دوست، رفتار ما با دشمن ... این موارد چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد اما بخش ابزاری ، که شامل ارزشهایی است که امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح می شود مانند علم، اختراع، صنعت، سیاست ، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین المللی که علی رغم فشارها و تهدیدهای خارجی شاهد موفقیت های فراوانی در کشور هستیم.(7)
مقام معظم رهبری با تبیین این نکته که آنچه در غرب به عنوان تمدن شناخته می شود تنها جنبه ابزاری و سخت افزاری دارد که نتوانسته نیازهای حقیقی از جمله سعادت، امنیت و آرامش روانی، هدفمندی زندگی را برای جامعه غرب به همراه بیاورد(8) پس تمدن غرب نمی تواند تمدن مطلوب و آرمانی جامعه اسلامی باشد بلکه تمدن نوین اسلامی با بهره مندی از شیوه زندگی و نوع نگاه اسلامی و دینی به زندگی است که شکل خود را پیدا می کند.
در خاتمه باید گفت که تمدن نوین اسلامی تمدنی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای طبیعی و مادی انسانها بعد معنوی و روحی آنان را به سمت کمال و سعادت راهنمایی می کند و این ساختار مطلوب که ریشه در برنامه های انسان ساز اسلامی دارد نه تنها بعد مادی و سخت افزاری تمدن را نفی نمی کند بلکه به آن جهت داده و آنرا از آفاتی که بشر دچار آن شده است مثل پوچ گرائی، عدم احساس امنیت، نابرابری، و فقدان معنی در زندگی نجات خواهد داد. و طلیعه این تمدن نوین اسلامی همان تداوم و استمرار انقلاب اسلامی و برپائی و اسقرار نظام جمهوری اسلامی است که توانسته دو بعد اصلی تمدن یعنی نرم افزاری و سبک زندگی و بعد سخت افزاری و مظاهر توسعه و پیشرفت را در کنار هم دیگر تعریف کند و بشارت به برپایی این تمدن نوین اسلامی را به بشریت بدهد.
پاورقی ها:
1- ویل دورانت، مشرق زمین گاهواره تمدن، جلد1 مترجمان، احمدآرام، ع پاشایی، امیرحسین آریان پور، نشر علمی و فرهنگی، تهران چاپ دوازدهم ص 3
2- فردریک تاملین، گزیده آثار توین بی، مترجم محمدحسین آریا، نشر امیرکبیر، تهران، چاپ دوم ص 49
3- همان
4- علی اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، نشر معارف قم ، چاپ سوم 1384، ص 139
5- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان خراسان شمالی(23/7/1391)پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی)
6- همان
7- همان
8- همان
9- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج53، ص182.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}